توجه به تولید داخلی و صنعت بومی از دغدغههای
بسیاری از علما بوده است چنانکه بیانات و نوشتههای بسیاری از علما وجود
دارد که سعی در روشنگری و بیمدهی به مردم دارد
اقدامهای امیرکبیر در
تأسیس مدرسهی «دارالفنون» و استخدام معلمین و متخصصین خارجی با هدف تعلیم
نسل متخصص برای بهرهبرداری از توان انسانی و ذخایر معدنی و در نهایت رونق و
افزایش تولیدات داخلی و کوتاه کردن دست اجانب از ثروتهای کشور صورت گرفته
است.
امیرکبیر با اعزام محصلین به انگلستان برای آموزش طب، مهندسی، حکمت طبیعی و
نقشهبرداری و صنعت چاپ و علاوه بر این وارد کردن دستگاههای پنبه ریسی،
پشم ریسی و پارچه بافی[3]، در راستای گسترش علوم و فنون جدید و تلاش در جهت
کسب استقلال ایران تلاش کرده است.
در دورهی صدارت امیرکبیر بیش از هر زمان دیگری در
دورهی حکومت قاجارها در ایران شاهد کوشش فردی و تلاش برای هماهنگی جمعی
برای دستیابی به صنایع جدید ایجاد شده در مغرب زمین هستیم.
امیرکبیر افزون بر اقدامهایی که در جهت ایجاد پایههای آموزشی صنایع جدید
در ایران برداشت، با حمایت از تولیدات بومی و نیز تشویق مردم به استفاده از
کالاهای داخلی و تأکید بر تولیدکنندگان برای بالا بردن سطح کیفی محصولات
خود و همچنین تشویق تولیدکنندگان برای تولید کالاهایی که منحصراً در خارج
از ایران تولید میشدند مانند سماور، بخاری و کالسکه در جهت کسب استقلال
اقتصادی و رفع مشکلات کشور تلاش نمود.[4]
حاصل زحمات صدراعظم به قدری چشمگیر و بارز بود که موجبات نگرانی صاحبان
صنایع جدید از جمله انگلیس را فراهم کرده و باعث شد که آنها برای ممانعت
از ورود ایران به عرصهی رقابت، از فرستادن اهل فن و فروش کارخانه به ایران
خودداری کنند.[5]
در دورهی امیرکبیر و با درخواست وی از عموم مردم به منظور بهرهگیری از
خرد جمعی در ارائهیراهحلهایی برای آبادانی مملکت؛ شخصی به نام «محمد
شفیع قزوینی» با نوشتن کتابچهای به نام «قانون قزوینی»، به این درخواست
صدراعظم پاسخ گفته و ضمن بررسی آسیبشناسانه از اوضاع مملکت، راهکارهای
مناسب برای حل مسائل را نیز ارائه نمود.
میرزای قزوینی یکی از مهمترین مسائل کشور و ریشهی تمامی مشکلات را در
انتشار اشیای غیر در ممالک محروسه و راهحل آن را نیز در قطع اشیای غیر در
ممالک محروسه[6]معرفی میکند. میرزا معتقد است که ورود تولیدات خارجی و
مصرف آن در ایران افزون بر ضایع کردن صنعت بومی موجب خروج ارز از کشور و در
نتیجه کاهش سرمایههای کشور برای ایجاد صنایع زیربنایی و مهم به منظور
ساخت صنایع بنیادی در کشور و در پی آن نبود اشتغال و فقیر شدن و وابسته شدن
مردم است.[7]
میرزای قزوینی در ادامه با اشاره به محصولات و صنایع تولیدی ایران در
شهرهای مختلف و سرنوشتی که در نتیجهی ورود محصولات مشابه خارجی برای آنها
پیش آمده و آنها را به نابودی کشانده، این مسئله را به عنوان یکی از
مهمترین موارد ضعف حکومت و عامل بدبختی و فقر مردم دانسته است.[8]
اگرچه حاصل تلاشهای امیرکبیر در رشد صنعتی و افزایش تولیدات داخلی ایران
مؤثر بود ولی سرعت آن در دورههای بعد به شدت رو به کاستی نهاد و در دورهی
مظفرالدین شاه امتیازهای متعدد تجاری و بازرگانی به دولتهای خارجی واگذار
گردید که زمینهی تسلط مجدد آنها بر بازارهای ایران را فراهم نمود.
علمای تشیع چگونه به حمایت از صنایع داخلی میپرداختند؟ - پایگاه برهان